در تهران و در سراسر جهان، زندگی همگان در حال حرکت میباشد؛ آنچه در حال تغییر و تحول مینماید، زمان است. این عبارات برداشتی است که میتوان از زمینههای موضوعی “تداکستهران” در سه سال گذشته داشت؛ از شهرمان شروع کردیم: “تهران در مسیر”؛ سپس به سوی نقطهی عطفی پیش رفتیم که “بر لبهی شکوفایی” نام داشت و راه را برای نیل به “پارادایم نو” باز میکرد؛ حال در ادامهی این مسیر و بعد از “پارادایمی نو” باید انتظار چه چیزی را داشته باشیم؟
در مفهوم زمان، گویی طاقی نهفته است که زیر آن، گذشته، حال و آینده همهگی به هم پیوند میخورند؛ طاقی که پیدا و پنهان را به هم متصل میکند؛ زیر طاقمان، خرد گذشته، وضوح حال و احتمالات آینده را نگه میداریم؛ این طاق در زمان، همانا سحرگاه است: آغاز هر روز.
ما هم اکنون در “تداکستهران” همینجاییم؛ زیر آن طاق؛ و آنچه پس از این رخ خواهد داد “صبح بخیر تهران” است؛ سه کلمهی قدرتمند برای ساخت زمینهی موضوعی “تداکستهران” در سال ۲۰۱۶.
سحرگاه میتواند همان اتفاقی باشد که دنیای درون ما را به یکدیگر متصل کند تا نه تنها یک روز، بلکه عمرمان را دریابیم، بازنگری کنیم.
برای بسیاری “صبحبخیر”، کلمهای است آغازبخش تعاملات انسانیمان؛ از همان کلماتی که ما را با جهان بیرون از خود آشنا میکند؛ از همه مهمتر، صبح ندای عمل است برای دستیابی به اهدافمان.
در سه سال گذشته، به نشر بسیاری از ایدهها در مورد ایران کمک کردیم؛ به گذشته نگاه کردیم؛ تاریخمان، خوردنیهامان، و طبیعتمان را عزیز شماردیم؛ به آینده چشم دوختیم و تمام احتمالات آتیهی فناوری، اقتصادی و نوآوری را واکاوی کردیم؛ همهی این موضوعات، برگرفته ازآنچه که ایران را تعریف میکرد بود. امسال بر لحظه تمرکز میکنیم؛ تهران، قلب ایران؛ همین حالا؛ شروع شد: “صبحبخیر تهران”!