حامد عبدیشاعر، مترجم و ادیب

جرعه هائى از شراب هزارساله خيام

اين سخن سفرى‌ست خيالى در بى زمانى لابلاى شعرهاى خيام، اين ميگسارِ هوشيار، اين بدبينِ سرزنده، و اين مؤمنِ شكّاك. سخنران روايتگرِ برداشت خويش است از گفتاورد خيام در قالب گفت و گوهای حكيم با شمارى از شاعران و انديشمندانِ همسفرش در اين كاروان.
خط داستان را دو شخصيت به نامهاى كيومرث و دوروثی به پيش ميبرند و راوى، ساقىِ باده‌هائي از خِرد نقّادانديشِ خيام است كه پياله‌ها را بر روی سينىِ ترجمانِ سره‌اش به دست گوش هوش مخاطب ميرساند.
باشد كه از آگاهی سايه وار در مىِ خيام شادمانه شويم!

حامد عبدیشاعر، مترجم و ادیب

جرعه هائى از شراب هزارساله خيام

اين سخن سفرى‌ست خيالى در بى زمانى لابلاى شعرهاى خيام، اين ميگسارِ هوشيار، اين بدبينِ سرزنده، و اين مؤمنِ شكّاك. سخنران روايتگرِ برداشت خويش است از گفتاورد خيام در قالب گفت و گوهای حكيم با شمارى از شاعران و انديشمندانِ همسفرش در اين كاروان.
خط داستان را دو شخصيت به نامهاى كيومرث و دوروثی به پيش ميبرند و راوى، ساقىِ باده‌هائي از خِرد نقّادانديشِ خيام است كه پياله‌ها را بر روی سينىِ ترجمانِ سره‌اش به دست گوش هوش مخاطب ميرساند.
باشد كه از آگاهی سايه وار در مىِ خيام شادمانه شويم!

حامد عبدی

حامد عبدی
"...نه نخستينم و نه واپسين
بازيگران هستى بى پايان بين...

""ستا...""


حامد عبدى در ديماه ١٣٥١ در خرم آباد زاده شد. تحصيلاتش زبانشناسى، حرفه اش آموزش، و وجدش ترجمه شعر است. اكنون، در دانشگاهى مستقر در دوبى تدريس ميكند.
او همچنين يك مترجم همزمان حرفه اى، سخنران گزيده كار، و ايده پرداز و محتوانويس نوآور است.
در اواخر دهه دوم زندگى اش به عنوان گزارشگر و گوينده اخبار انگليسى فعاليت كرده و چندين گزارش براى برنامه سى ان ان ورلد ريپورت در كارنامه اش دارد.
وى در طول دو دهه تدريس، هزاران دانشجو را در حوزه هاى زبانشناسی، آموزش انگليسى، ترجمه مكتوب و شفاهى، آواشناسى، خلاق نويسى، و سخنكاوى تعليم داده و ده ها نفر را نيز در اين زمينه ها تربيت كرده است.
در پايان نامه دكترى خود به دسته بندى جديدى از انواع استعاره نائل شده و يك الگوى نوين در قالب منشور معناكاوى در فرآيند ترجمه بنيان نهاده است.
در عين حال دلمشغولى شخصى او همواره لذت بردن از ادبيات جهان بوده است.
شاعر درونِ حامد عبدی كه ""ستا..."" نام دارد برايش پناهگاهى ذهنى آفريده كه از آن به نام ""نقطه زار"" ياد مى كند- سرزمينى كه در آن چامه سرايان و انديشمندان، از هر زمان و هر زبان، به نظم در گفت و شنودند.